مختصری از بیانات رهبری دردیدار با روحانیون

اوّلاً درس خواندن را دستِ کم نگیرید. این حرفهایی که شما زدید، این عبارات خوب، این مطالب خوب، معنایش این نیست که شما خوب درس خوانده‌اید؛ معنایش این است که شما خوش‌فکرید، خوش‌بیانید؛ امّا آیا درس هم خوب خوانده‌اید؟ از این حرفها نمیشود فهمید که شما خوب درس خوانده‌اید. باید خوب درس بخوانید.

من مشهد درس رسائل و مکاسب میگفتم، هر چند وقت یک‌بار هم ما را میگرفتند، زندان میبردند، شاگردهای ما متفرّق میشدند؛ بعد که از زندان می‌آمدیم، درس را شروع میکردیم، باز جمع میشدند می‌آمدند؛ شوق مبارزه و ملاحظه‌ی حال بنده -آن کتک‌خوریِ ویژه‌ای که ما آن روز از دستگاه داشتیم- گاهی آنها را نسبت به این درسی که ما به آنها میدادیم، دچار تردید میکرد؛ حالا جزئیّات فرمایش شیخ(۵) در مکاسب یا مثلاً کفایه که مراد از عبارت این است [را وقتی میگفتم]، من میدیدم دچار تردیدند؛ همیشه من به اینها میگفتم: بچّه‌های عزیز من! بدانید اگر درس نخوانید نمیتوانید تأثیرگذار خوبی باشید؛ به اینها میگفتم بی‌مایه فطیر است،(۶) باید درس بخوانید.

اگر میخواهید افکارتان، پیشنهادهایتان، خصوصیّات برجسته‌ای که روحیّه‌ی شما بحمدالله از آن برخوردار است، در جامعه تأثیر بگذارد، باید باسواد باشید، باید درس بخوانید، باید ملّا باشید. درس را جدّی بگیرید؛ نگویید حالا دنیا دارد براساس پیشرفتهای فنّی و فنّاوری و مانند اینها اداره میشود، ما نشسته‌ایم داریم مثلاً فرض کنید حاشیه‌ی ملّاعبدالله میخوانیم یا فرض کنید منطق مظفّر میخوانیم! نه، این منطق مظفّر را باید بخوانید؛ این کتاب نحو را یا کتاب صرف را به‌عنوان مقدّمه باید بخوانید؛ این کتاب فقه را و کتاب اصول را باید بخوانید تا بتوانید به‌عنوان یک روحانی -که حالا عرض خواهم کرد روحانی یعنی چه- اثرگذار باشید. باید درس خواند. ما در بین روحانیّون کسانی را داشتیم که ازلحاظ مبارزه چیزی کم نداشتند، امّا ازلحاظ علمی، نصاب لازم را نداشتند؛ اینها نتوانستند تأثیر قابل توجّهی در پیشرفت این مبارزه یا در ایجاد این حرکت عظیم بگذارند. آن کسی توانست که -مثل امام- در حدّ نصاب کامل بود. درس بخوانید! این توصیه‌ی اوّل من است؛ درس را جدّی بگیرید.

نکته‌ی دوّم این است که شما انتقادهایی به حوزه دارید -حالا یا حوزه‌ی تهران یا کلّاً حوزه‌ی علمیّه- خیلی خب! این حوزه‌ای که شما میخواهید و به قول شما الان وجود ندارد، این را شما به وجود بیاورید. حوزه را اراده‌ی شما و خواست شما به وجود می‌آورد؛ بله، شما آن جایگاه مدیریتّی و پشتیبانی‌های منابع مالی‌ را ندارید که بخواهید مثلاً یک تصمیمی بگیرید و فوراً عمل بکنید؛ امّا تحقّق خواسته‌های مطلوب، صرفاً با داشتن یک مدیریّت و داشتن منابع مالی به دست نمی‌آید، حتّی گاهی با داشتن آنها [هم] به دست نمی‌آید؛ چیز دیگری لازم است. آن چیز دیگر همان است که شما دارید: انگیزه، میل، وضوحِ مطلوب و غایت مورد نظر؛ اینها لازم است. و باید مبارزه کرد؛ بدون مبارزه هیچ چیز به دست نمی‌آید، این حوزه‌ی مطلوب را هم باید با مبارزه به دست آورد. البتّه معنای مبارزه، [گفتنِ] «زنده باد مرده باد» نیست، معنایش مبارزه‌ی سیاسی نیست؛ [مبارزه] یعنی تلاش، مجاهدت، گفتن، فکر کردن، همفکری کردن، متشکّل شدن. بنابراین، این حوزه را شما درست کنید. البتّه ما وظیفه داریم کمک کنیم به شما؛ آقایان مدیران حوزه وظیفه دارند تسهیل کنند کارها را؛ امّا آنچه باید در آینده به ‌وجود بیاید، سنگینیِ بارِ مسئولیّتِ آن را بر دوش خودتان احساس کنید. شما هستید که باید این کارها را انجام بدهید؛ حالا ممکن است ده سال دیگر، پنج ‌سال دیگر، پانزده سال دیگر نوبت شما بشود که نقش ایفا کنید؛ به‌هرحال این کار خواهد شد و شما هستید که میتوانید اقدام کنید و کار کنید. این‌هم یک نکته.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.