آداب طلبگی

فلسفه پیدایش روحانیت و طلبگی
هر یک از اصناف اجتماعی به هدف رفع یکی از نیازهای زندگی انسان پدید آمده است. بدون شک نیاز انسان منحصر در تأمین خوراک و پوشاک و آسایش مادی نیست. نیاز غیر مادی انسان به مراتب از نیاز مادی او فراوان تر و اساسی تر است. زیرا حقیقت انسان و انسانیت او در گرو عناصر غیر مادی است. از جمله این نیازها، نیاز به وحی ، نیاز به دین و نیاز به هدایت آسمانی است. پروردگار جهان برای رفع این نیاز مهم، شخصیت های برگزیده ای را به همراه پیام آسمانی به میان مردم فرستاده است. این چهره های ممتاز بشریت حامل ۳ مسئولیت بزرگ هستند.
۱- دریافت پیام خدا (نبوت ، خبرگیری)
۲- انتقال این پیام به مردم (رسالت، ابلاغ)
۳- اجرا و تحقق آن محتوا در سطح جامعه (امامت، ولایت)
پس از رحلت آخرین پیامبر و * آخرین وصی او- اما عصر (عج) این ۳ مسئولیت خطیر نیاز به متولی دارد. لازم است در کنار اصناف مختلف که به رفع نیازهای گوناگون اجتماعی می پردازند، صنف دیگری پدید آید که این وظایف سنگین را به دوش گرفته و دنباله رو حرکت پیامبران گردد. این صنف، روحانیان و عالمان دین نام گرفته اند:
عالمان دین وارثان و جانشینان پیامبر هستند و متناظر با مسئولیت های سه گانه پیامبران ۳ تکلیف بزرگ به عهده دارند. آیه ۱۲۲ سوره ی توبه به این سه تکلیف اشاره دارد. معنی آن آیه بدین شرح است . و شایسته نیست مؤمنان همگی کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه ای از آنان دسته ای کوچ نمی کنند تا آگاهی عمیق در دین پیدا کنند وقوم خود را وقتی به سوی آنان بازگشتند ، بیم دهند؟ باشد که آنان (از کیفر الهی) بترسند .
در این آیه که پس از آیات جهاد نازل شده ، گروه معینی از مؤمنان از حکم وجوب جهاد و حرکت به سوی جبهه ی جنگ استثنا شده اند تا این ۳ هدف را پی گیرند.
۱. فهم عمیق دین و دریاقت پیام وحی از منابع دینی
۲. بازگشت به میان مردم، انذار و هشدار آنها و ابلاغ پیامبر دین
۳. تلاش برای تحقق آرمان های دینی
تحصیل ادبیات عرب که زبان منابع دین است ، آشنایی با قواعد مفاهمه ی عرضی در علم اصول فقه، علوم قرآنی، علوم حدیث، تفسیر، پژوهش به هدف کشف نظر دین در موضوعی خاص و …. همه تلاش هایی است که در راستای فهم عمیق دین صورت می گیرد. ایجاد کتابخانه ونمایشگاه ، تولید نرم افزارهای علوم انسانی ، کتابنامه ها ، فهرست ها گرچه گامی مستقیم در راه تفقه بکار نمی رود اما به کاروان فهم دین کمک می کند.

خاطره از حج

يك سال مي خواستم به حج بروم، با خود گفتم: امسال مي‏ خواهم حجّم، حجّي حساب شده باشد. لذا از يك هفته قبل شروع كردم به مطالعه آيات و روايات حج و بعد به سراغ حسابرسي مالي و وصيت‏نامه رفتم، از دوستان و بستگان حلاليت طلبيده و براي اينكه حج مقبولي باشم، نيت كردم به نيابت از امام زمان عليه السلام به حج بروم. غسل توبه كردم، غسل حج كردم و به خيال خودم حج شسته رفته اي را شروع كردم.

در پله هاي هواپيما ندايي مرا ميخ كوب كرد؛ آقاي فلاني تو كه قصدت را خالص كرده اي و به نيابت امام زمان ‏عليه السلام راهي مكه هستي، آيا اگر وظيفه ات انصراف از حج و اعزام به روستاي كوچكي در منطقه اي دور دست و حديث گفتن براي عده اي محدود باشد، انجام وظيفه مي كني؟

ديدم دلم به سمت مكه است، نه وظيفه.

گفتم: خدايا! از تو متشكرم كه در لحظه‏ هاي حساس مرا به خودم مي‏ شناساني.

صبر

امام باقر (ع) فرمودند : کسی که صبر کند ، و کلمه استرجاع ، یعنی ( انا لله و انا الیه راجعون ) بگوید و هنگام گرفتاری خدا را ستایش کند ، پس او از کار خدا خشنود است و اجرش با خداست و کسی که این چنین نکند ، سرنوشت او تغییر نمیکند و مذمت میشود و پاداش او هم از بین میرود. بحارالانوار جلد ۷۱ صفحه ۹۶

نفر اول یا دوم

درعربستان بودم كه جلسه مسابقه بين المللي از قاريان قرآن چهل كشور اسلامي ، بر قرار شد.
علاقه‌مند شدم شركت كنم ، از ايران هم آمده بودند . يكي از قاريان ايراني آقاي شهريار پرهيزكار بود كه مدت طولاني ، (بيشتر از قاريان و حافظان ديگر ) او را آزمايش كردند و نتوانستند از او ايرادي بگيرند . با اين حال باز او را نفر دوم اعلام كردند .
آقاي پرهيزكار مي‌گفت : چند نفر از داوران به محل استراحت من آمدند عذر خواهي كردند كه شما نفر اول بوديد ولي دستگاه حكومت به ما فشار آورد كه ايران نبايد نفر اول شود .
و من از همان جا به مسابقات بين المللي بدگمان شدم كه چه بسا در مواردي ايران امتياز دوم و سوم دارد و حق او امتياز اول باشد.

خواستم در شهرستان قمشه از ظرفهاي سفالي و سراميك خريداري كنم . نشستم ببينم ، گُلِ كدام يك از اين ظرف‌ها با هم يكجور است .
دكاندار گفت: آقا اينها گل‌هايش يكي نيست .
گفتم: چرا ؟
گفت: اگر يكي باشد، علامت اين است كه تقلّبي است ؛ يعني ، ماشيني است نه دستي .
اختلاف گل‌ها دليل است كه دستي است و هنر هم در اين است كه نقاش توانسته گل‌هاي مختلفي را به نقش و تصوير در آورد.
من به ياد هنر و حكمت خداوند در خلقت انسان و هستي افتادم كه خداوند هم طبق حكمت هنرنمايي كرده است .
و هر كدام بر اساس حكمت شكلي، رنگي ، قبيله اي ، شهري ، زباني و سليقه‌اي دارند :
« انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا» (حجرات آيه 13 .
ترجمه:
ما شما را از مرد و زني آفريديم و شما را نژادها و قبيله‌هاي گوناگون قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد .
- رنگهاي مختلف ( مختلفاً الوانه)؛ (نحل ، آيه 13)
- مزه‌هاي مختلف ( مختلفاً اكله)؛ (انعام، آيه 141 ) .
- زبانهاي مختلف (و من آياته خلق السماء والارض و اختلاف السنتكم) ؛ (روم ، آيه 22)
- سر انگشتان مختلف ( بلي قادرين علي ان نسوّي بنانه) و … قيامت ، آيه 4
در علم امروز ثابت شده كه . تمام انسان‌ها – كه الان 6 ميليارد جمعيّت در جهان داريم- نقش‌هاي سر انگشتان با هم فرق مي‌كند و اين هنر خداوند است . كه امروز اسناد را با اسر انگشت سبابه مهر مي‌كنند.

مختصری از بیانات رهبری دردیدار با روحانیون

اوّلاً درس خواندن را دستِ کم نگیرید. این حرفهایی که شما زدید، این عبارات خوب، این مطالب خوب، معنایش این نیست که شما خوب درس خوانده‌اید؛ معنایش این است که شما خوش‌فکرید، خوش‌بیانید؛ امّا آیا درس هم خوب خوانده‌اید؟ از این حرفها نمیشود فهمید که شما خوب درس خوانده‌اید. باید خوب درس بخوانید.

من مشهد درس رسائل و مکاسب میگفتم، هر چند وقت یک‌بار هم ما را میگرفتند، زندان میبردند، شاگردهای ما متفرّق میشدند؛ بعد که از زندان می‌آمدیم، درس را شروع میکردیم، باز جمع میشدند می‌آمدند؛ شوق مبارزه و ملاحظه‌ی حال بنده -آن کتک‌خوریِ ویژه‌ای که ما آن روز از دستگاه داشتیم- گاهی آنها را نسبت به این درسی که ما به آنها میدادیم، دچار تردید میکرد؛ حالا جزئیّات فرمایش شیخ(۵) در مکاسب یا مثلاً کفایه که مراد از عبارت این است [را وقتی میگفتم]، من میدیدم دچار تردیدند؛ همیشه من به اینها میگفتم: بچّه‌های عزیز من! بدانید اگر درس نخوانید نمیتوانید تأثیرگذار خوبی باشید؛ به اینها میگفتم بی‌مایه فطیر است،(۶) باید درس بخوانید.

اگر میخواهید افکارتان، پیشنهادهایتان، خصوصیّات برجسته‌ای که روحیّه‌ی شما بحمدالله از آن برخوردار است، در جامعه تأثیر بگذارد، باید باسواد باشید، باید درس بخوانید، باید ملّا باشید. درس را جدّی بگیرید؛ نگویید حالا دنیا دارد براساس پیشرفتهای فنّی و فنّاوری و مانند اینها اداره میشود، ما نشسته‌ایم داریم مثلاً فرض کنید حاشیه‌ی ملّاعبدالله میخوانیم یا فرض کنید منطق مظفّر میخوانیم! نه، این منطق مظفّر را باید بخوانید؛ این کتاب نحو را یا کتاب صرف را به‌عنوان مقدّمه باید بخوانید؛ این کتاب فقه را و کتاب اصول را باید بخوانید تا بتوانید به‌عنوان یک روحانی -که حالا عرض خواهم کرد روحانی یعنی چه- اثرگذار باشید. باید درس خواند. ما در بین روحانیّون کسانی را داشتیم که ازلحاظ مبارزه چیزی کم نداشتند، امّا ازلحاظ علمی، نصاب لازم را نداشتند؛ اینها نتوانستند تأثیر قابل توجّهی در پیشرفت این مبارزه یا در ایجاد این حرکت عظیم بگذارند. آن کسی توانست که -مثل امام- در حدّ نصاب کامل بود. درس بخوانید! این توصیه‌ی اوّل من است؛ درس را جدّی بگیرید.

نکته‌ی دوّم این است که شما انتقادهایی به حوزه دارید -حالا یا حوزه‌ی تهران یا کلّاً حوزه‌ی علمیّه- خیلی خب! این حوزه‌ای که شما میخواهید و به قول شما الان وجود ندارد، این را شما به وجود بیاورید. حوزه را اراده‌ی شما و خواست شما به وجود می‌آورد؛ بله، شما آن جایگاه مدیریتّی و پشتیبانی‌های منابع مالی‌ را ندارید که بخواهید مثلاً یک تصمیمی بگیرید و فوراً عمل بکنید؛ امّا تحقّق خواسته‌های مطلوب، صرفاً با داشتن یک مدیریّت و داشتن منابع مالی به دست نمی‌آید، حتّی گاهی با داشتن آنها [هم] به دست نمی‌آید؛ چیز دیگری لازم است. آن چیز دیگر همان است که شما دارید: انگیزه، میل، وضوحِ مطلوب و غایت مورد نظر؛ اینها لازم است. و باید مبارزه کرد؛ بدون مبارزه هیچ چیز به دست نمی‌آید، این حوزه‌ی مطلوب را هم باید با مبارزه به دست آورد. البتّه معنای مبارزه، [گفتنِ] «زنده باد مرده باد» نیست، معنایش مبارزه‌ی سیاسی نیست؛ [مبارزه] یعنی تلاش، مجاهدت، گفتن، فکر کردن، همفکری کردن، متشکّل شدن. بنابراین، این حوزه را شما درست کنید. البتّه ما وظیفه داریم کمک کنیم به شما؛ آقایان مدیران حوزه وظیفه دارند تسهیل کنند کارها را؛ امّا آنچه باید در آینده به ‌وجود بیاید، سنگینیِ بارِ مسئولیّتِ آن را بر دوش خودتان احساس کنید. شما هستید که باید این کارها را انجام بدهید؛ حالا ممکن است ده سال دیگر، پنج ‌سال دیگر، پانزده سال دیگر نوبت شما بشود که نقش ایفا کنید؛ به‌هرحال این کار خواهد شد و شما هستید که میتوانید اقدام کنید و کار کنید. این‌هم یک نکته.